پول فراوانم آرزوست

یا رب بده که پول فراوانم آرزوست
بیمارم و هزینه درمانم آرزوست
هم پول باز کردن رگ های بسته ام
هم پول ارتودونسی دندانم آرزوست
از شغل و این حقوق کم آزرده خاطرم
یک جیب پر، چو جیب مدیرانم آرزوست
یک دست، بال جوجه و دستی به تنگ دوغ
یعنی که دوغ و جوجه ارزانم آرزوست
از کاله جوش و اشکنه بدجور دلخورم
آن قیمه های خوشگل مامانم آرزوست
مادرزنم همیشه به من اخم می کند
مادرزنی چو پسته خندانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
من آنچه یافت می نشود آنم آرزوست
رفتن به کیش و قشم و دوبی را که بی خیال
یک جمعه ای گذر به لواسانم آرزوست

ارمغان زمان فشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد