دیوانه باران ندیده

سهراب گفتی: چشم ها را باید شست ... شستم ولی!
گفتی: جور دیگر باید دید … دیدم ولی!
گفتی زیر باران باید رفت … رفتم ولی!
او نه چشم های خیس و شسته ام را ... نه نگاه دیگرم را … هیچ کدام را ندید!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران ندیده!

نظرات 1 + ارسال نظر
moh3en 5 شهریور 1389 ساعت 18:50 http://www.30tfun.com

salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد